تبلیغ 1 توسعه

در حیرتم از خود که این‏گونه از وادی ارقام به اشعار شده‏ ام
دلخون بدهکار، اسیر بستانکار بی علت و دلیل حسابدار شده‏ ام
سال‏ها خواندم تراز و سود و زیان حالا اسیر مالیات و انبار شده ‏ام

 

خلاص این نشده به دام دیگری ‏ام آرسن لوپنی تمام عیار شده ‏ام
از آب حوض بلدم تا شیر مرغ آشپز، مهندس، پرستار شده ‏ام
به هزینه آب می‏دهم به سود، دارو ناجی دفاتر بیمار شده‏ ام
برای مبادی دلخواه می‏پزم دفتر بفرمایید شام، سرآشپز بازار شده ‏ام
تهاتر، طبقه‏ بندی، حذف یا تعدیل قیچی، و چسب، و پرگار شده ‏ام
اگر شرکتی هم به هوا بشود اولین است که بر دار شده ‏ام
حالا فکر بد نکنید چرا مشغولم از ترس آخر تیر پرکار شده ‏ام
تعطیلات تابستان همه در سفر و من عزادار نرفتن تور و گردش شده ‏ام
برایتان عجیب نیست که چرا شاعر شعرهای بودار شده ‏ام
قسم به پاچولی، و هندریکسن از رقص ارقام نابه‏هنجار شده‏ ام

 

 
 
 
 

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
روح اله برزگری بافقی |   1397/11/03 16:18:11   |
0     0
سلام متن ادبی جالبی بود مخصوصا قسمتی که میگه بی علت و دلیل حسابدار شده‏ ام
حالا که فکر میکنم میبینم ماهم الکی حسابدار شدیم
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی